یکشنبه 16 تیر 1392

آدلف؛ با ترجمه‌ی مینو مشیری



آدلف را بخوانیم. آدلف را همه‌مان باید بخوانیم. همه‌ی مایی که جرات و شهامت آن را نداریم که به رابطه‌ای که از آن لذت نمی‌بریم یا خود را سزاوارش نمی‌دانیم، پایان دهیم. مایی که ترحم را با علاقه و علاقه را با عشق اشتباه می‌گیریم و احمقانه گمان می‌بریم که دلسوزی و نگرانی می‌تواند مبنای قابل اتکایی برای شروع یا ادامه‌ی یک رابطه باشد. مایی که حاضر نیستیم برای تمام کردن رابطه‌ای پیش‌قدم شویم، اما امید داریم که طرف دیگر، یا شاید هم زمان، این کار را به جای ما انجام دهد. ما که با ادامه‌ی یک رابطه به خیالمان داریم فداکاری‌های طرف دیگر را جبران می‌کنیم. ما که برای پرهیز از ناراحت کردن آدم پیش‌رومان به رابطه‌ای ادامه می‌دهیم و نمی‌دانیم که روزی این رابطه تلخ‌تر از آن‌چه فکرش را کنیم، پایان خواهد گرفت. مایی که هر زمان حرف از جدایی می‌زنیم و او را می‌رنجانیم، برای آن‌که از دلش دربیاوریم، وعده‌های جدید و تازه می‌دهیم و از آن‌چه هست امیدوارترش می‌کنیم. مایی که فقط کار را از آنی که هست، خراب‌تر می‌کنیم.

این کتاب را باید خواند. چه ما خود آدلف باشیم: انسانی ضعیف که توان متوقف کردن یک رابطه‌ی انسانی معیوب را ندارد. چه النور باشیم: زنی که مدام با فداکاری‌هایش آدم زندگی‌اش را در بندتر می‌کند و زندگی خود و او، هر دو را به تباهی می‌کشد. باید بفهمیم که فداکاری‌های اینچنینی که یک سوی رابطه را مدیون –و اصلا بگوییم مسخر- سوی دیگر می‌کند، خود شیوه‌ای از نادیده گرفتن آزادی و بدیهی‌ترین حقوق همان کسی است که فداکاری را ارزانی او کرده‌ایم.

باید بخوانیم تا یادمان بیاید روابط انسانی تا چه اندازه می‌توانند مهلک شوند و ساده‌ترین امیال و هوس‌ها –که هیچ جدی‌شان نمی‌گیریم- تا کجا می‌توانند پیش بروند و چه راحت همه چیز را به فنا بکشند.

کتابی کم حجم، اما سهمگین و تاثیرگذار. همه‌ی ما باید بخوانیمش.

ما که در روابطمان با دست پس می‌زنیم. ما که همه چیز را با پا پیش می‌کشیم.

نظرات بازدید کنندگان

  1. زهرا گفت:

    چقدر خوبه که تو این کتاب رو خوندی.

  2. Anonymous گفت:

    ممنون از پیشنهادت، حتما خواهم خوند.

    ولی این داستان برای من معضلی بزرگ شده، هر دفعه که با هزار مکافات و سلام و صلوات رابطه ای رو به پایان میرسونم با خودم عهد میکنم که دیگه باعث نشم دل کسی به خاطر من شکسته بشه، اما باز …

دیدگاه شما