سه شنبه 16 اسفند 1390

زیر بار نرویم


این یادداشت را در صفحه‌ی جامعه‌ی روزنامه‌ی شرق٬ این‌جا بخوانید.

امروز گذرم افتاد به مطب یکی از این پزشکان در تهران. از همان ابتدای ورودم توجهم به این نکته جلب شد که منشی در پاسخ به تلفن بیماران٬ مدام این جمله را تکرار می‌کرد که وقت‌های ما “آن‌تایم” نیستند و ممکن است تا ۲ ساعت “تلرانس” داشته باشند. ولی البته تأکید داشت که بیمار باید راس ساعتی که به او اختصاص داده شده است٬ در مطب حاضر شود و منتظر بماند. این را هم می‌گفت که زمان آمدن آقای دکتر به مطب مشخص نیست. بنابراین زمان‌ها از ساعت ۱۵ به بیماران اختصاص داده می‌شود٬ ولی در نهایت٬ بسته به زمان ورود آقای دکتر٬ تغییر خواهد کرد.

این کلام ساده‌ی خانم منشی که ترجیع‌بند تمام صحبت‌های تلفنی‌اش با بیماران بود –و لابد اعتراضی را هم از سوی بیماران به دنبال نداشت- دست‌کم دو معنای مشخص دارد:

اول این‌که وقت و زمان هیچ‌یک از بیماران در برابر وقت و زمان آقای دکتر ارزش چندانی ندارد. بیماران٬ هر تعداد که باشند٬ باید ساعت‌ها منتظر بمانند و وقت خود را خالی نگه دارند٬ تا مبادا خدای ناکرده آقای دکتر چند دقیقه‌ای بی مریض و بی مراجعه بماند. آقای دکتر حتی حاضر نیست خود را مقید به ساعت مشخصی برای حضور در مطب کند. ایشان هر زمان کارهای دیگرش تمام شود٬ یا خواب بعد از ظهرش را کامل کند٬ افتخار حضور می‌دهد. بیماران هم که البته منتظر ایشان می‌مانند.

دوم این‌که خانم منشی –لابد به سفارش آقای دکتر- آن‌قدر وقت‌ها را به طور فشرده و با بازه‌های زمانی کوتاه چیده است که امکان مدیریت و برنامه‌ریزی بر روی این زمان‌ها وجود ندارد. این فشردگی برای آن است که دکتر بتواند بیماران بیشتری را در مدت زمان مشخص ملاقات کند و در نتیجه پول بیشتری نصیب جناب دکتر و  زمان کمتری نصیب هر بیمار شود.

باید اعتراض کرد. باید به برخوردهای این‌چنینی اعتراض کرد. باید به منشی تأکید کرد که وقت هر بیمار به اندازه‌ی وقت همان آقای دکتر محترم و ارزشمند است. که آقای دکتر هم یکی‌ست مانند باقی ملت با شرح وظایف و جایگاه مشخص. که نشستن آقای دکتر پشت میز آن اتاق٬ جوازی نمی‌شود برای این که از جایی بالاتر به مراجعین نگاه کند. که ممکن است خیلی از همین بیمارانی که در اتاق انتظار نشسته‌اند٬ مرتبه‌ی علمی یا موقعیت اجتماعی‌شان از آن آقای دکتر بالاتر باشد.

باید اعتراض کرد به این شیوه‌ها و اجازه نداد بیش از این باب شود. نباید بگذاریم هر کسی به اعتبار میزی که پشتش نشسته است٬ برای خودش دکان ارباب و رعیتی باز کند. اگر همه‌ی مراجعین شأنی برای خود قائل باشند که چنین رفتار موهنی را از طرف فلان دکتر برنتابند٬ اگر همه به این شیوه‌ی وقت‌دهی اعتراض کنند و و اگر اعتراضشان نتیجه نداد٬ بیخیال این آقای دکتر شوند و به پرشک دیگری مراجعه کنند٬ آقای دکتر کجا به خودش جرأت و جسارت چنین رفتاری را می‌دهد؟ اصلا اگر بیماری برایش باقی نماند٬ برای که می‌خواهد دکتری کند؟ این‌طوری٬ کمی که بگذرد٬ کم‌کمک یادش می‌آید از کجا آمده و جایگاهش کجاست. می‌آید پایین‌تر٬ سر جای درست خودش می‌نشیند و جایگاه دیگران را هم می‌شناسد. می‌شود یکی مثل دیگران٬ با شرح وظایف و مسؤولیت‌های اجتماعی مشخص.


ماییم که ارباب‌ها را می‌سازیم. ماییم که بساط ارباب و رعیتی را بر هم نمی‌زنیم.

نظرات بازدید کنندگان

  1. Anonymous گفت:

    یه سر دیگه به مطب بزن این صفحه‌ی روزنامه رو بذار رو میز روزنامه ها تو اتاق انتظار. هایلایت هم کردی بهتر :دی

  2. سولوژن گفت:

    با محتوای نوشته موافق‌ام. می‌خواهم اضافه کنم که چنین پدیده‌ای مختص پزشک‌ها نیست و در خیلی جاهای دیگر نیز رخ می‌دهد (انواع ادارات،‌ نظام وظیفه، آموزش دانش‌گاه‌ها، و حتی مراکز خصوصی چون رستوران‌ها). بعید می‌دانم تغییر رخ دهد مگر این‌که تلاش برای تغییر همه‌جانبه باشد. به عبارت دیگر اگر من پزشک [نوعی] در فلان اداره وقت‌ام بسیار تلف شود و کیفیت پایین دریافت کنم، دلیل‌ای عقلانی ندارد که بخواهم به همان کارمندان اداره -که اینک بیماران من‌اند- سرویس منظم و با کیفیت ارایه بدهم. به زبان دیگر، نقطه تعادل سیستم عوض می‌شود اگر و فقط اگر همه‌ی عامل‌ها به نقطه تعادل جدید رانده شوند

  3. Anonymous گفت:

    مشکل اینجاست که اگه آقای دکتر مورد بحث، در تخصصش دکتر خوبی باشه و بیمارها از نتیجه‌ای که میگیرن راضی باشن (که ظاهرا اینطور بوده که با این اخلاق هنوز مریض داره)، هر مریضی به صورت انفرادی فکر میکنه که اگه من اعتراض کنم و یا اینکه عطاش رو به لقاش ببخشم، در این دعوا منم که متضرر میشم و نه آقای دکتر. اگه این فرهنگ جا بیفته که مشتریها – حالا میخوان مریض آقای دکتر مورد بحث باشن یا مسافر تاکسی تلفنی – نظرشون رو توی یک وبسایتی درباره‌ی خدماتی که دریافت میکنن بنویسن و به طرف مراجعه‌شون نمره بدن. تا دست کم آقای دکتر مورد نظر دستش بیاد که رفتارش دیده میشه. واقعا جای وبسایتهای مرور خدمات در فضای وب فارسی خالیه. اما دست کم شما هم میتونین، نه در روزنامه اما در وبلاگتون اسم و نشونی طرف رو بنویسین تا اعتراض کلی، جنبه‌ی واقعی پیدا کنه و بتونه فشار وارد کنه.

  4. Anonymous گفت:

    هر چیزی رو باید در ظرف خودش سنجید. این طوری نیست که مثلا همه جا وقت ارزش داره حالا اینجا که رسید بی‌ ارزش می‌شه. کلا این مساله در همه جای جامعه هست، فقط تو مطب دکتر نیست. این مطب هم بخشی از یک جامعه هست که وقت توش ارزش نداره.

    من منکر اینکه این کار کار اشتباهی‌ هست نیستم. اما فرض کن همین دکتر صبح ساعت ۱۰‌ام یک جا قرار داشته باشه که قراره ساعت ۱۱ تموم بشه. یا مثلا بخواد بره پروانه‌ی مطبشو تمدید کنه. آیا کارش سر ساعت ۱۱ تموم می‌شه که مثلا بیاد مطب و به وقت برسه سر مریضا؟

    باید همه چیزو دو طرف نگاه کرد. یک طرف قضاوت کردن درست نیست. قبول دارم که این حرکت به معنی بی‌ ارزشی وقت، اما مسئولش اون دکتر نیست. همه مسئولیم. جمعه مسئوله.

  5. مژده گفت:

    وقتی با دکتری سر و کار دارم که بیمارهای سخت و مریض حال داره و با همه وجود داره تلاشش رو برای این مریضها می کنه وچون کارش رو خوب انجام می ده مدام آدمهای بیشتری بهش مراجعه می کنند( پذیرفتنشون به معنی هدر رفتن وقت بیشتر بیمارانه) اوضاع رو جور دیگری می بینم.
    ولی قبول دارم که در بسیاری مواقع جلوگیری از اتلاف وقت بیماران راه حل داره و دکتر با خودخواهی تمام هیچ راه کاری رو استفاده نمی کنه.

دیدگاه شما