یکشنبه 14 فروردین 1390

می‌شود راهش بیندازیم؟


من معمولن نتوانسته‌ام پیش‌بینی درستی از استقبال دور و بری‌هایم از ایده‌ها و یادداشت‌هایی که می‌نویسم داشته باشم. بارها پیش آمد یادداشتی که برای نوشتنش ساعت‌ها زمان گذاشتم و خمیرمایه‌ش را هم چیز خوبی می‌دانستم زیاد مورد توجه قرار نگرفت و فراموش شد و نقطه‌ی مقابلش هم همین‌طور. یادداشتی که از نظر خودم دم‌دستی به حساب می‌آمد و با تردید و اما و اگر به انتشارش رضایت دادم٬ یکهو گل کرد و کلی لایک خورد و بازتاب‌های زیادی هم به دست و گوشم رسید. آخرین مثالش هم یادداشت آخرم٬ سفیکسیم که از نظر خودم چیز آن‌چنانی‌ای نبود٬ اما به هر حال مورد لطف و توجه دوستان زیادی واقع شد. حالا چرا این‌ها را می‌گویم؟

مدتی پیش ایده‌ای به ذهن دریا رسید که بر سرش صحبتی کردیم و از آن زمان در فکر هر دومان همچنان وول‌وول می‌خورد. فکر کرده بودیم جایی٬ مثلن در فیس‌بوک برایش صفحه‌ای باز کنیم و کمپینی چیزی –به خیال خودمان- راه بیندازیم. بعد من با توجه به تجربه‌ی ناموفقم در پیش‌بینی واکنش دیگران نسبت به ایده‌هایی از این دست٬ فکر کردم بهتر است اول در گاهک حرفی ازش به میان بیاورم که اگر پیشنهاد خام و نسنجیده‌ای بود٬ زیاد ضایع نشویم. نهایتش بشود یکی از یادداشت‌هایی که گمان می‌کردم خوب است٬ اما چندان مورد توجه قرار نگرفت.

قضیه خیلی ساده است. در زندگی مشترک٬ زمانی که به اختلاف کشیده می‌شود و گیس و گیس‌کشی پیش می‌آید٬ دو نکته‌ی اصلی وجود دارد که هر طرف می‌تواند از یکی از آن‌ها برای آزار طرف مقابل بهره بگیرد. یعنی در واقع نوعی گروکشی می‌شود و بسته به این‌که سنبه‌ی کدام طرف پرزورتر باشد٬ اوضاع به نفع او پیش خواهد رفت. اولی موضوع مهریه است و دومی حق طلاق. دختر مهریه‌ش را برای چزاندن پسر به کار می‌گیرد و پسر هم از آن سو از طلاق ندادن به عنوان ابزاری برای فشار به دختر و جبران مهریه‌خواهی‌ش استفاده می‌کند. داستان البته در درازمدت به نفع پسر خواهد بود. چرا که دختر بخشی از مهریه را به عنوان پیش‌پرداخت گرفته و باقی‌ش می‌شود اقساط شندرغازی که پسر ماهانه باید به حسابش بریزد. اما از آن سو٬ پسر اگر مشکل محکمه‌پسندی نداشته باشد می‌‌تواند دختر را طلاق نداده و خلاصه او را در وضعیت بلاتکلیفی نگه دارد که نه راه پس داشته باشد و نه راه پیش. بدیهی است دختری که مهریه‌ی خود را به اجرا گذاشته است٬ از نگاه دادگاه به دلایل محکم‌تری برای طلاق نیاز دارد و به این سادگی‌ها نمی‌تواند قید زندگی مشترک را بزند و برود پی کارش. خلاصه این که آن پیش‌پرداخت مهریه خرج اتینا می‌شود و اقساط آن هم دیر و زود به آخر می‌رسد٬ اما ممکن است دختر حالاحالاها گرفتار زندگی‌ای باشد که دلبستگی‌ای به آن ندارد و یا در خانه‌ی پدرش مانده باشد٬ به امید روزی که نمی‌داند چیست و چه وقتی است. گفتم که کل داستان می‌شود نوعی گروکشی. نتیجه‌ش هم بر باد رفتن عمر دو طرف است و به هدر دادن فرصت یگانه‌ی زیستن.

حالا ما می‌گوییم اگر آدم‌ها همان ابتدای کار -که اوضاع خوب و خوش است و نقل و نبات پخش می‌کنند- توافق کنند که از یک سو از مهریه خبری نباشد و از سوی دیگر به دختر مجوز طلاق داشته شود٬ بازنده‌ای در کار نخواهد بود. هر دوطرف برنده هستند. بازی منصفانه‌ای می‌شود که اولن در آن خبری از چانه‌زنی‌های زننده بر سر مبلغ مهریه نیست و دوم این که طرفین در یک شرایط برابر –از حیث قدرت انتخاب برای ادامه یا ترک رابطه‌ی زناشویی- پا به زندگی مشترک می‌گذارند. حالا ممکن است کسی بگوید مهریه سنت پیغمبر است و نباید کنار گذاشته شود. بسیار خوب٬ قبول؛ شما بگذاریدش یک سکه٬ پنج سکه٬ چه می‌دانم چهارده سکه. اصلن بگذاریدش اشتراک ۵ ساله‌ی همشهری داستان.

مجموعن به نظرم آمد معامله‌ی منصفانه‌ای‌ست و شاید بتواند نتایج خوبی به همراه داشته باشد. یک معامله‌ی کالا به کالاست که برای هر دو طرف منافع و عوایدی دارد. احتمالن برای دختر بیشتر از پسر. این را همه‌مان هزار بار شنیده‌ایم که مهریه‌ی زیاد هیچ‌کسی را خوشبخت نکرده است. رویه‌ی قضایی فعلی ایران هم نشان می‌دهد که معمولن مهریه‌های سنگین نتیجه‌ای از پی ندارد و دختر در نهایت باید به دریافت بخشی از آن٬ آن هم با شرایطی رضایت دهد.

فکر کردم اول این‌جا با هم سبک‌سنگینش کنیم. ببینیم حرف حساب است یا نه. اگر هست نهضتی٬ جنبشی٬ کمپینی چیزی راه بیندازیم و پی‌ش را بگیریم. ازدواج بدون مهریه در مقابل حق انتخاب برابر برای هر دوطرف. یک وقت دیدید جایش را باز کرد. اگر هم باز نکرد٬ غمی نیست. کمترین فایده‌ش این است که دور هم گپی زده‌ایم و دو کلام یاد گرفته‌ایم.


پ.ن.۱. من در دعاوی خانواده کار نکرده‌ام. اگر کسی در این وادی صاحب‌نظر است٬ چه خوب می‌شود حرفی بزند.

پ.ن.۲. می‌دانم دو موضوع دیگر هم هست که باید در گیس‌کشی‌های خانوادگی مورد توجه قرار بگیرد: مقوله‌ی جهیزیه و حضانت بچه. اما نخواستم وارد آن بحث شوم. گفتم فعلن همین معامله‌ی یک‌به‌یک را سر و سامانی بدهیم؛ اگر توفیقی داشت سر باقی‌ش هم می‌رویم. ضمن این که به نظرم موارد مهریه و حق طلاق مشکلات شایع‌تری هستند. نمی‌دانم٬ شاید اشتباه می‌کنم.

نظرات بازدید کنندگان

  1. Soso گفت:

    حرف حساب که جواب نداره
    موافقم

  2. یلدا گفت:

    خانم سی و نه ساله. آقای چهل و یک ساله. فرزند هشت ساله. خانم حق طلاق داره با مهریه ی فلان تا گل و اینها. یعنی هیچی. آقا سه ساله سر مسائلی که اینجا مجال گفتنش نیست زن بیچاره رو روانی کرده. بعد دیالوگ نهاییشون هم اینه: “حق طلاق که داری طلاق بگیر بچه رو بگذار و برو”
    این نوشته ی شما رو که خوندم با اینکه با حق طلاق بدون مهریه یه جورایی موافقم بالافاصله موضوع این دونفر که از نزدیکانم هستند به یادم اومد. سیستم ازدواج و طلاق در کشور ما یه کم زیادی مزخرفه. نمیشه در باره ی حضانت بچه جداگانه حرف زد درباره ی مهریه و طلاق و اینها جدا.

  3. tahmine گفت:

    بسیار درست می فرمائید، اگرچه مسئله اصلی قانون نابرابر است و تا اصلاح نشود مشکلات حل نخواهد شد. اما با قسمت فرهنگی قضیه که اتفاقا دست ما وبلاگ نویس هاست ، موافقم و حمایت می کنم.

  4. نازنین گفت:

    متنفرم از مردهایی که همین یک جایی رو هم که قانون احمقانه شرع به نفع زنها بوده نمیتونند ببینند. حتی با مهریه کلان و حق طلاق، بازهم همه چیز به نفع مردهاست. در سناریو خانم یلدا اضافه کنید که زن مهریه اش هم زیاد بوده، مرده همه چیزش را به اسم خواهر و مادرش کرده و میگه ماهی یک سکه میدهم. اونم اونقدر به سختی که در آخر زن عطای مهریه رو به لقایش می بخشه.
    ببخشید که این رو میگم، اما مردهای ما تو این دوره اینقدر تن پرور و بی مسئولیت شده اند که دلشون میخواهد ازدواج کنند، ولی زیر باز هیچ نوع ریسک و مسئولیتی نروند. مهم هم نیست که زندگی به جایی نرسه. بعد از ده سال که زن کمک کرد و زندگی رو ساخت، مرد که هیچ تعهد سنگین قانونی حس نمی کند خانم را می اندازد بیرون و یک جوانترش را جایگزین می کند.
    دروغ میگم؟ اگر اینطوری فکر می کنی، یه نگاه دقیق تر به جمعه ایرانی اطرافت بنداز!

  5. توحید گفت:

    من اول موضعم رو در برابر این دو موضوعی که مطرح کردی بگم که بعد انگ ضد زن بودن یا ضد مرد بودن بهم نخوره:
    ۱- با حق طلاق خانمها شدیدن موافقم، چرا که از نظر من همانقدر که مرد حق انتخاب دارد زن هم باید داشته باشد. نداشتن چنین حقی از هر نوع توهین به زن و همچنین به مردی که از آن استفاده می کند بدتر است. این توجیح هایی که آخوندها می آورند درمورد عاطفی بودن زن هم چرند محضه. چون وظیفه قاضی تعیین و تصمیم گیری درمورد همین چیزهاست.
    ۲- با مهریه مخالفم. چرا که مبنای آن کاملن بدون هیچ منطق و معیار درست و بدون مطابقت با شرایط دوران حاضر وضع شده، و میزان اون هم به همین منواله. حق زن از زندگی که یک روز ازش گذشته باید با حق زن از زندگی که ۲۰-۳۰ سال ازش گذشته فرق داشته باشه. بعلاوه هیچکس در ابتدای زندگی توانایی پیش بینی اینکه در ۲۰ سال آینده وضعیت این زندگی مشترک چگونه خواهد بود و هرکدام از طرفین با چقدر آورده و چقدر اندوخته در آن سهم داشته اند رو نداره. پس تعیین مهریه با این وضعیت کار مسخره ایست به نظر من. دلایل دیگری هم دارد که از ذکر آنها بعلت کمبود وقت خودداری می کنم.

    اما:
    در مورد موضوعی که شما مطرح کردی، این سناریو رو در نظر بگیر: زن و مردی با وضعیت برابر یک زندگی رو شروع کرده اند. مرد پس از ۲۰ سال زندگی مشترک، در اواسط چل چلی هوس تجدید فراش می کند و زن به خواست خود یا به خواست شوهر مجبور به طلاق می شود. اندوخته زن از این زندگی چیست؟ آیا این زن هم در سنین میانسالی توانایی شروع زندگی مجدد رو داره؟ همونطور که دوستان دیگه هم گفتند وضعیت حضانت فرزندان رو به این موضوع اضافه کنی شرایط پیچیده تر هم می شه!

    از نظر من تنها راه، حذف مهریه (یا کاهش اون به چیزی شبیه هدیه ای که در توان مرد باشد)، اعطای حق طلاق به زن، و تقسیم داراییهای اندوخته شده در زمان زندگی مشترک بصورت مساوی بین دو طرف می باشد.

  6. Anonymous گفت:

    این قانون طلاق ما خیلی مسخره هست، همه چی هم بر علیه زن هاست، ولی مرد کمترین صدمه رو می بینه! مهریه که معمولا هوا میشه، در اون مدتی هم که بلاتکلیف هستند و زن خونه باباشه، مرد می تونه ازدواج کنه و بهش سخت نگذره خدای نکرده. حالا این که با این حق طلاق زن می تونه نجات پیدا کنه توی این دادگاه های ما، خودش بحث مفصلی هست، مهم تر از مهریه که در ۹۰ درصد مواقع تحقق پیدا نمی کنه برای زن ها، بهتر که قانون تقسیم مساوی اموال بدست آمده بعد از ازدواج را دنبال کنین.

  7. مریم گفت:

    با نظر وحید موافقم کاملا

  8. مريم گفت:

    یه وقتی پیش مشاور ازدواج می رفتم، نظرش راجع یه مهریه این بود:
    مرد سه دانگ خونشو طی ۶ سال به نام زن کنه، یعنی سال اول نیم دانگ، سال دوم یک دانگ، .. و بالاخره سال ششم ۳ دانگ. و این به عنوان مهریه زن باشه. میگفت که میشه این شرایطو تو دفترخانه ثبت رسمی کرد. اگه مرد خونه نداشت هم هر چی که اول ازدواج داره حتی پول پیش خونه نصفش مال زن باشه.
    منم با حق طلاق برای زن موافقم صد در صد. به نظرم اینکه زن حقی در این مسئله نداشته باشه، توهین به شعورشه!

  9. Anonymous گفت:

    حق طلاق. وای خدا! منم تا یک سال و اندی پیش فکر می‌کردم خیلی به درد می‌خوره. الان اما فهمیدم به درد لای جرز دیوار هم نمی‌خوره. چرا؟
    در این کشور زیبا بنیان خانواده خیلی ارزش داره. کیان تو خانواده خیلی مهمه و باید به هر قیمتی حفظ بشه. طلاق مکروهه و عرش الهی رو می‌لرزونه. و چه و چه و چه.
    قوانین هم جوری هستن که تا می‌تونن از لرزوندن عرش خدا ممانعت کن. این حق طلاقم که می‌گن، می‌گیم (می‌گفتم)یه جک بامزه‌س. مرد و زنشم فرقی نداره‌. وقتی درخواست طلاق رو بدی بی‌چاره‌ت می‌کنن تا منصرف بشی.
    درواقع وقتی فقط یکی از طرفین طلاق بخواد باید کفش و عصای اهنین داشته باشه تا بتونه تا روز طلاق خودش رو برسونه. چه زن و چه مرد. درسته که قوانین بسیار مردسالارنه هستن ولی همین قوانین مردسالارنه وقتی درخواست کننده برای طلاق مرد باشه چندان به درد نمی‌خورن. زنت مهریه نداره می‌تونی راحت طلاقش بدی؟ عمرن. اگه زنه راضی نباشه به طلاق به این راحتی ها هم نیست. کمترین موردش اینه که دادگاه در حد شان خانوادگی زن براش تعیین مهریه می‌کنه. یعنی این تصور که مردا راحت می‌تونه طلاق بدن تا حد زیادی درست نیست چون قوانین برای این تعریف شدن که تا جایی که ممکنه طرف رو از طلاق منصرف کنن.
    البته بنا به دلایلی ۹۵ در ۱۰۰ مردا هرگز درخواست طلاق نمی‌دن چون کار راحتری هست عرصه رو اونقدر به زن تنگ می‌کنن تا اون تقاضای طلاق بده.

  10. Anonymous گفت:

    ما در این کشور یه مشکل فرهنگی عمیق داریم. آدما وقت اختلاف تبدیل به دشمنای هم می‌شن. این مشکل با حق طلاق و حق حضانت داشتن هم از بین نمی‌ره. یه چیز پیچیده‌ی بسیار عجیبیه. اگه دو طرف بتونن شعورشون رو وقت طلاق و طلاق کشی هم حفظ کنن احتیاج به حق طلاق و حق حضانت نیست. ولی وقتی اون شعور حفظ نشه حق طلاق و حق حضانت هم داشتی باشی به دردت نخواهد خورد. نمونه‌ش:
    -دختر یکی از اقوام ما با نامزدش (مستحضرید که در این کشور به دوران عقد می‌گن نامزدی) کنار نمی‌اومدن. طرف دختر محجبه ی نماز خون نمی‌خواست ولی خانواده‌ش می‌خواستن و مجبورش کرده بودن به ازدواج. این دو نفر دیدن نمی‌تونن با هم کنار بیان خانواده‌ی پسره هم مشکل (اگه می‌گم مشکل برای اینه که جایگزین مناسبی ندارم براش وگرنه از نظر من مشکل نیست اختلاف فرهنگی پسره با خانواده‌شه) پسرشون رو قبول داشتن. خانواده ها راضی دختر و پسر هم راضی رفتن خیلی راحت و مثا انسان‌های متمدن طلاق توافقی گرفتن یه ماه هم طول نکشید. دختره حق طلاق نداشت ولی طرفش آدم عوضی نبود.
    -حالا من. حق طلاق دارم. ولی طرفم راضی به طلاق نیست. دو ماه پیش دادخواست دادم واسه چهار ماه بعدش که می‌شه دو ماه دیگه وفت برای اولین جلسه‌ی دادگاه رو تعیین کردن. حالا حالا ها هم باید بدوم تا شاید به یه جایی برسم.
    -یه آشنایی حق طلاق داشت.شوهرش دکترا دار، متشخص، آمریکا درس خونده، از دور که می‌دیدی می‌گفتی خوش به حال اونی که باهاش ازدواج کنه. ولی مرده یه مشکلی روانی داشت که بعد از ازدواج معلوم شد (می‌شه گفت در چنین مواقعی تا حدی در این مواقع جاده‌ی طویل طلاق کوتاه‌تر می‌شه)وقتی زنش رفت تقاضای طلاق داد اونم در جا رفت به عنوان فریب در ازدواج شکایت کرد که این خانوم موقع ازدواج دوشیزه نبوده. یعنی دید دستش به جایی بند نیست آبروی طرف رو نشونه رفت. (البته مرده شور آبرویی رو ببرن که به این‌چیزا بنده. ولی متاسفانه تو این کشور این چیزا برای آبرو خیلی خیلی مهمه.)

  11. مریم گفت:

    یکی از آشناها که خودش قاضی دادگاهه در جواب من که ناراحت بودم که چرا حق طلاق رو تو سند ازدواج درج کردم و نرفتم تو درفترخونه ای جایی ثبت رسمیش کنم(فکر می‌کردم اونجوری قابل استفاده می‌شده) می‌گفت شما جوونا فکر می‌کنید همین که حق طلاق دارید قانون رو به نفع خودتون کردید ولی نمی‌دونید وقتی سروکارتون با دادگاه می‌افته تو اون دادگاه فقط و فقط قوانین رسمی کشور هستن که استفاده می‌شن و این قول و قرارها حتی اگه ثبت شده و رسمی باشن هم تنها کاری که می‌کنن طولانی کردن جریان دادرسیه. کوتاهش نمی‌کنن.

    این همه آسمون ریسمون به هم بافتم که چی بشه؟
    مشکل از جای دیگه‌س. موقع طلاق تنها چیزی که لازمه شعور متقابل هر دو طرفه. حق طلاق و حق حضانت و تقسیم اموال و چه و چه و چه. فقط موارد زینتی هستن که وقت خوشی به طرف پیشکش می‌شن. وگرنه موقع طلاق به درد نمی‌خورن. چون این‌جا ایران است. ما به یه عده آدم هستیم که از اعراب بدمون می‌آد ولی از اعراب دوران جاهلیت هم عقب‌مونده تر هستیم.
    این چیزا در ظاهر به دردبخور و قابل استفاده هستن در باطن تقریبن هیچی نیستن.

  12. مریم گفت:

    این دوتا ناشناس بالایی هم منم.

  13. مریم گفت:

    از این کلمه گروکشی چندان خوشم نمیاد. چی رو گرو می‌کشن؟ عمرشون رو؟ زندگیشون رو؟ اعصاب و روانشون رو؟ مگه چزودند طرف چه ارزشی داره؟ وقتی داری اونو می‌چزونی خودت چزونده می‌شی.
    گاهی مجبوری. طرفت معلوم نیست چه مرگشه و راضی به طلاق توافقی حتی با بخشیدن مهریه نمی‌شه. و چه و چه و چه.

  14. Anonymous گفت:

    حقیقت اینه که ما نمی خواهیم برای طرف مقابلمون چه مرد و چه زن حقی که می بایست داشته باشد قائل شویم؛
    پیشنهاد خیلی خوبی است سبک بودن مهریه در مقابل حق طلاق برای زن.
    به نظرم زندگی که عشقی در آن نباشد ارزشی برای ادامه ندارد و زنانی که از مهریه برای تحت فشار گذاشتن شوهر استفاده می کنند فقط خودشان را سر کار گذاشته اند و زندی خودشان را تلف می کنند. همچنین مردی که سر لج و لجبازی بخواهد با زندگی زنی بازی کند
    با پیشنهاد یه کمپین هم موافقم

  15. پدرام گفت:

    به نظر من مشکل دقیقا از همین جا شروع میشه که میخواهیم بگیم که در مقابل این حق اون حق به رسمیت شناخته بشه. همانطوری که همه دوستان اشاره کردند این موارد راهگشای حل مشکل نیست. ما باید به عنوان نسل جوان این کشور یاد بگیریم که ازدواج یه قراره مشترکه، عین شروع یک شرکت با دو شریک. فرق اصلیش اینه که انگیزه اصلیش عشقه و نه مادیات. به نظر من اگر ما بتونیم این فرهنگ را جا بندازیم که این موجود مشترک حاصل همکاری هر دوی ما است که در راه توسعه اون عمرمون یعنی گرانبهاترین داراییمون را سرمایه گذاری کردیم و بیاموزیم که حفظ این دارایی مشترک وظیفه هر دوی ماست. ولی مثل هر تلاش دیگر بشری این موضوع هم خالی از اشتباه نیست و ممکنه به هر دلیلی در محاسباتمون دچار اشتباه شده باشیم و اون وقت بپذیریم که مثل دو تا انسان بالغ رابطه را تموم کنیم و هر آنچه از این همکاری مشترک حاصل شده را بین خودمون تقسیم کنیم. به نظر من ایده کمپین ایده خوبیه ولی برای تلاش برای ساختار شکنی نه جابجا کردن پارامترها. وظیفه ما تغییر این پارادیمیه که از نسلهای قدیم در ذهنمون باقی مانده و همین پیش فرضها و نگاه معامله گونه به یکی از زیباترین جنبه‌های حیات بشر باعث مشکلات بعدی هم خواهد بود.

  16. مریم گفت:

    با نظر آقای پدرام کاملا موافقم. مشکل باید ریشه ای حل بشه. نگاه معامله وار به این قضیه راهگشا نیست.

دیدگاه شما