دوشنبه 27 دی 1389

برادر، خوابی یا بیدار؟


آقای بهروز غریب‌پور عزیز، سلام.

بالاخره باید یک جای کارمان بلنگد. یعنی اصلن نمی‌شود همه‌چیز درست و حسابی پیش برود. قضیه از این قرار است:

چند روز پیش یادداشت کوتاهی نوشتم درباره‌ی اپرای مولوی و هزار تعریف و آفرین فرستادم به آن و دست آخر هم خوانندگان را حواله دادم که بخرند و ببینندش. از روزی که این مطلب را در وبلاگم گذاشته‌ام، هر روز یکی دو تا از دوستانم پیغام می‌دهند که برای خریدش به این‌جا و آن‌جا سر زده و دست‌خالی برگشته‌اند. یکی‌شان که اصلن می‌گفت خانمِ شهر‌کتاب خسته شده بود انگار از این همه مراجعه. “اپرا” از دهانم درنیامده، سری تکان داد که “نداریم. اپرای مولوی نداریم!”

آخر آقای عزیز، کپی اثر که تمام و کمال در یوتیوپ و سایت‌های مشابه موجود است. اصل آن هم که در بازار یافت می‌نشود. یعنی واقعن انتظار دارید در چنین شرایطی تماشاگر آن را از اینترنت دانلود نکند و نبیند؟ منتظر بماند تا کی افتخار بدهید و آن را راهی بازار کنید؟ در این اوضاع و احوال که هیچ امنیتی برای تولید کار فرهنگی در این آب و خاک وجود ندارد، همین که هنوز هستند کسانی که با وجود دسترسی به اثر در اینترنت، زحمت مراجعه و هزینه‌ی خرید را بر خودشان هموار می‌کنند جای آفرین دارد. حالا شما عوض تشویق و تشکر مشکل جدید می‌تراشید و دردسرش را زیاد می‌کنید؟ کار را تکثیر و راهی بازارش کنید که مشتری نپرد. آخر در این بازار وانفسا، این هم ناز کردن دارد؟

می‌دانم شما تهیه‌کننده‌ی کار نیستی. اما این را گذاشتم این‌جا که اتمام حجت باشد که پس‌فردا نیایید از عدم استقبال و مشکلات مالی و این چیزها حرف بزنید. نه این‌که این صحبت‌ها درست نباشد. کیست که نداند چه مصیبت‌ها دارد بازار و کار فرهنگی در ایران. ولی به هر حال فرق هست میان کسی که در همین بازار شلم‌شوربا با برنامه‌ریزی و سخت‌گیری لنگان خرک خویش را به منزل می‌رساند و کسی که شل می‌دهد و افسار از دستش خارج می‌شود. شما را می‌گویم. یکی را می‌بینی اثرش را همچون جان شیرین سفت می‌چسبد که لو نرود، بعد با تبلیغات فراوان اسم و رسمی برای آن به هم می‌زند، بعد هم در زمان درستش تعداد مناسبی از آن را روانه‌ی بازار می‌کند. یکی هم اول فایلش را به این و آن می‌دهد و دست آخر هم از یوتیوپ سردرمی‌آورد، بعد وقتی همه دانلودش کردند و عطش‌ها و سروصداها خوابید، لخ‌لخ‌کنان وارد بازار می‌شود. فرق است برادر میان این‌ها.

حالا این که گذشت. ولی کار بعدی‌ت را قرص و قایم بچسب که مواجب بیشتری برایت داشته باشد. چرا این‌ها را می‌گویم؟ نگرانیم از این است که مشکلات مالی گریبانت را بگیرد و نتوانی تا مدتی چیز جدیدی بسازی. نگرانیم از این است که ما را در خماری بگذاری. آخر تو که نمی‌دانی چه جانی دادی به ما با این اپرای مولوی. حتم دارم نمی‌دانی.


پ.ن.۱. کسی برایم نوشته است اثر قبلن راهی بازار شده است. اگر این‌طور هم باشد، چیز زیادی را تغییر نمی‌دهد. لابد آمده و تمام شده است. چرا دوباره تکثیرش نمی‌کنید که ملت به گرفتاری نیفتند؟

پ.ن.۲. جواب بهروز غریب‌پور را این‌جا بخوانید.

نظرات بازدید کنندگان

  1. فا گفت:

    اویس مطمئنی؟ من برام از ایران CD کار اومده ها!

  2. اويس گفت:

    من از این و آن شنیدم که مراجعه کردند و پیدایش نکردند. شاید هم قبلن آمده به بازار و الان نایاب شده باشد. نمی‌دانم. ولی حتی اگر هم این حالت دوم باشد، باز هم همین گلایه‌ها به جای خود باقی‌ست. خب دوباره تکثیر کنید و بدهیدش بیرون دیگر. نازکردن برای چیست؟

  3. Anonymous گفت:

    مرسی اویس جان ، دست مریزاد که نوشتی و تشکر از آقای غریب پور که پاسخ داد.

  4. نابغه گفت:

    سلام چه دل خسته ای دارید العجب . خوش به حال بی خیالیتان

دیدگاه شما