چهارشنبه 14 مهر 1389


من که نمی‌توانم نگاه از نگاهش بردارم. با آن گوش‌های بزرگ و آویزان و شاخ‌های شق کرده‌اش رو به بالا. با آن پیراهن چرک و کثافت و سوراخ‌سوراخی که تنش کرده است و لابد پیش از آن که به این وضع بیفتد و او صاحبش شود٬ زیرپوش یکی از اعضای خانه بوده است. با مخزنی که آن‌جایش گذاشته‌اند که مثلن هر جا که عشقش کشید نشاشد و زندگی را به نجاست نکشد. با آن بندی که معلوم نیست کجای گردنش را به کجای کپلش وصل کرده است و اصلن به چه درد می‌خورد. با دمی که سر بالا ایستاده است و لابد اگر کسی برود پشتش٬ همه‌ی ننگ و ناموسش را می‌تواند ببیند. پای جلویی‌اش -سمت راستی- را کمی خم کرده و کج گرفته و انگار به خیالش خواسته است ژستی گرفته و خودی نشان داده باشد. و نگاه مهربان و متواضع و آرامش٬ بی حرف و حدیثی٬ یا شاید پر از حرف و حدیث. پشت دری که چفتش را هم انداخته‌اند که در نرود٬ در نیم‌وجب جایی که دارد٬تنها ایستاده است٬ بی همدمی. چند وقت است این‌جاست؟ نمی‌دانم.

مگر چند بار ممکن است در زندگی یک بز پیش بیاید که عکاس حرفه‌ای‌ای از نشنال جئوگرافیک به سراغش برود و عکسی ازش بگیرد؟ اصلن از هر چند صد هزار بز ممکن است یکی بخت و اقبال بلندی بیابد که شکار چنین صحنه‌ی پر افتخاری شود؟ گمانم این است که هیچ موجود دیگری٬ حتی هیچ انسانی نمی‌توانست قدر این لحظه را آن‌گونه که این بز دریافت٬ دریابد. نگاهش کنید: به جای آن‌که لب به شکایت باز کند٬ سر و صدا از خودش در کند و به در و دیوار بزند که مثلن صاحبش چه بلاها که بر سرش نیاورده٬ که تنهایش گذاشته و کهنه‌پاره‌های این و آن را رخت تنش کرده٬ بی جفت و همسرش گذاشته و حتی آن‌جایش را هم چپانده‌ است در ظرفی٬ جایی که شاش راحت را هم ازش گرفته‌ است؛ به جای همه‌ی این حرف‌ها نگاهش را دوخته‌ است به دوربین٬ لبخندی زده است٬ یک پایش را کمی بالا گرفته و خم کرده است و بهترین تصویر زندگی‌اش را تقدیم عکاس کرده است.
شما را به خدا نگویید که لبخند را در صورتش نمی‌بینید…


پ.ن. این هم لینک عکس در سایت نشنال جئوگرافیک:

http://photography.nationalgeographic.com/photography/photo-of-the-day/goat-north-india

نظرات بازدید کنندگان

  1. Anonymous گفت:

    اویس
    نمیری بچه
    من از اونایی نیستم که الکی واسه هر خزعبلی لایک میزنن، اما خداییش اینو خیلی باحال نوشتی.

    ایییییییییییییییییییی ول
    مهدی

  2. Anonymous گفت:

    اگه این ماله نشنال جئوگرافیکه، پس لوگوش کو؟

  3. اويس گفت:

    نمی‌دانم لوگویش کجاست. ولی من در سایت نشنال جئوگرافیک دیدمش. این هم لینکش:

    http://photography.nationalgeographic.com/photography/photo-of-the-day/goat-north-india/

  4. Anonymous گفت:

    از موهای بلند و زیباش می شد حدس زد که توی آب و هوای سردی زندگی می کنه، البته توی توضیح عکس نوشته که لباس های کهنه رو برای هوای سرد تنش کردند اما لباس طبیعیش کاربردی تر به نظر میاد! در ضمن حتی در خود ایران، جمع آوری فضولات حیوانی خیلی مرسومه، این کار رو قدیم کسانی که قصد داشتن چوپان بشن، در هنگام کارآموزیشون! کیسه ای به کمر می بستند و پشت گله این فضولات رو جمع می کردند و امروزه به هر کدوم از حیوون ها (که عموما بز هستند) یک کیسه می بندند (البته کمی عقب تر از اونچه که توی این تصویر میبینیم!)، بعد از پهن و خشک کردن این فضولات، کود خوبی بدست میارن، در مناطق محروم به عنوان سوخت تنور هم استفاده میشه (توضیح در مورد فضولات سایر دام ها رو هم اگر خواستی ارائه می کنم)
    راستی، با اینکه این بزه نره، اما خیلی عشوه ی دخترونه ای اومده ها، دقت کردی؟
    در ضمن این طور به نظر میاد که این بند، کیسه رو به بدن جناب بز وصل کرده و از نظر قانون جاذبه، کیسه نمیتونه همین جوری به آنجای جناب بز وصل بشه، تا نظر شما چی باشه !
    به هرحال دیدگاه رمانتیک شما نسبت به یک یز نر بسیار تاثیرگذار و گاهی رشک بر انگیز است
    براوو دکتر

  5. اويس گفت:

    مرسی بابت توضیحات. تعجب من هم از همین بابت بود که اگر کاربرد این کیسه برای جمع‌آوری فضولات بود باید کمی عقب‌تر می‌بستندش. این‌جا که این‌ها بسته‌اند فقط برای همان شاش است و بس!
    در مورد آن بند هم اگرچه درست می‌فرمایی که برای نگاه داشتن آن مخزن ارزشمند است ولی من فلسفه‌ی این‌که بند را از جلو به عقب فرستاده‌اند را نفهمیدم. نمی‌شد همان عقب ببندندش که کیسه را نگه دارد؟
    به هر حال باز هم ممنون از دقت نظر و توضیحاتت. 🙂

  6. Anonymous گفت:

    دوستان عزیز و اویس جان اشتباه نکنید این بز ماده است و آن پارچه ای که شما ازش صحبت میکنید پستانهایش است که با کمی دقت خودتان متوجه میشوید، من فکر میکنم صاحبش خواسته شیر این بی نوا را از دسترس بزغاله اش حفظ کند!!!

  7. دريا گفت:

    طفلک بچه هاش…
    🙁

  8. dordor گفت:

    خیلی جیگره من که گذاشتمش background صفحه ام……

دیدگاه شما