سه شنبه 16 شهریور 1389

توضیحی بر یک نقل‌قول


کسی برایم ایمیلی فرستاده بود که در آن نقل عبارتی شده بود از آیت‌ا… خمینی که:

“شما یاوه گویان با زندگانی معنوی و سعادت اجتماعی یک گروه انبوه صدها هزار میلیون نفری بازی میکنید.” (کشف الاسرار، صفحه ۷۴)

بعد هم طرف زیرش حاشیه‌ای نوشته بود که:

صد هزار میلیون می‌شود صد میلیارد نفر، صدها هزار میلیون را خودتون حساب کنید. جمعیت جهان چند نفره؟”

بعدن همین نقل قول و مشابه این هجویه‌ها را در فیس‌بوک و جاهای دیگر هم دیدم و تمامی آن‌ها هم اشاره به تعداد صدها هزار میلیون نفری دارند که عدد غیرواقعی‌ای به نظر می‌آید.


به نظرم منطق استدلالی این هجویه‌ها نادرست است و در واقع جمله‌ای که از ایشان نقل شده است از منظر گفتاری و مفهومی ایرادی ندارد؛ به سه دلیل زیر:

اولن٬ عدد در بسیاری مواقع مفهوم عددی خود را ندارد. به دیگر کلام٬ در علوم انسانی و کلامی عدد بیش از آن‌که مفهوم شمارشی داشته باشد٬ در مقام بیان کثرت یا قلت به کار می‌رود. بر همین اساس است که وقتی حافظ می‌فرماید: “صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست” کسی ظن این را نمی‌برد که دقیقن تعداد صد هزاران گل –نه یکی کمتر و نه یکی بیشتر- شکفته باشد و حافظ هم این‌قدر بیکار و عاطل و باطل بوده که آن‌ها را تک‌به‌تک شمرده باشد. بلکه همگان بر این نکته اتفاق دارند که منظور خواجه بیان تعداد گل‌ها نبوده و در واقع به دنبال تاکید بر تعداد زیاد گل‌ها بوده است. از این رو می‌توان صد هزاران را در مقام قید کثرت در نظر گرفت.

دوم این که٬ در اصول فقه عدد مفهوم ندارد٬ مگر در جایی که قرینه‌ای برای آن وجود داشته باشد. به دیگر کلام به نظر اصولیین تنها زمانی می‌توان برای عدد حجیت قایل شد که با قرینه‌ای یقین حاصل شود که گوینده درصدد بیان حد و اندازه‌ی حکم بوده است. بهترین مثال برای حجیت داشتن عدد را می‌توان در انواع حدود جستجو کرد که مثلن آن‌جا که حد شرب خمر را ۸۰ تازیانه می‌داند٬ منظور دقیقن همان ۸۰ تازیانه –نه کمتر و نه بیشتر- است. مثال دیگر ماده‌ی ۸۰۸ قانون مدنی است که حق شفعه را میان دو نفر فرض می‌کند و منظورش هم این است که اگر این دو تبدیل به سه شود٬ دیگر حق شفعه‌ای وجود نخواهد داشت. در هر دوی این مثال‌ها قرینه‌های مشخصی وجود دارد که قصد گوینده را در بیان دقیق حد و اندازه آشکار می‌کند. از آن سو٬ نمونه‌های فراوانی می‌توان یافت که که عدد به دلیل عدم وجود قرینه حجیت خود را از دست می‌دهد. برای مثال در حدیث نبوی “انت بالخیار ثلاث لیال” با آن‌که از عدد ۳ نام برده است٬ لیکن چون قرینه‌ای برای این عدد در کار نیست٬ بیشتر فقها برای این عدد حجیت قایل نبوده و لذا خیار شرط را محدود به ۳ روز نمی‌دانند.

در جمله‌ی آیت‌ا… خمینی هیچ قرینه‌ای وجود ندارد که ایشان در صدد بیان مقدار دقیق و حکمی چیزی بوده است و لذا عدد به کار برده توسط ایشان حجیت ندارد و همچنان که در توضیح اول گفته شد٬ تنها در مقام بیان کثرت بوده است.

نکته‌ی سوم -و با فرض این‌که هیچ‌یک از توضیحات بالا کارساز نباشد- این که از کجا معلوم گوینده تنها جمعیت فعلی جهان را در نظر داشته است؟ شاید منظور ایشان از صدها هزار میلیون نفر جمعیت ابناء بشر در تمام ادوار تاریخ بوده است و با این نگاه عدد یاد شده چندان غیرواقعی به نظر نمی‌آید.

جان کلام این‌که عبارت نقل شده از ایشان و به طور مشخص عدد به کار برده شده٬ از منظر گفتاری و مفهومی ایرادی ندارد و هجویه‌ها جملگی ناصحیح هستند.

نظرات بازدید کنندگان

  1. Anonymous گفت:

    راستشو بگو قراره از این حرفا چی بدست بیاری که زحمت نوشتن اینهمه استدلال رو بخودت دادی؟ لابد پستی مقامی چیزی میخوای بعد برگشتنت بهت بدن؟
    مثل اون هنرمندای خودفروشی که رفتن با … افطاری خوردن…

  2. Anonymous گفت:

    حسن و یاسر زنگ زدن تشکر کردن، حسین گفت نه بابا هویجوری یه چیزی گفته جدی نگیرین

  3. Anonymous گفت:

    این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

  4. Anonymous گفت:

    اویس جان!
    استدلالهات آخر آخوندیه ها!
    برادر من توی حرفهای این انسان درگذشته نمونه هایی از این دست زیاده! آدم بی سواد بی سواده دیگه! این همه توضیحات و فلسفه بافی نداره! حرفهای یک آخوند رو که با شعر حافظ مقایسه نمی کنن که! شعر و ادبیات هم با یک متن سیاسی یا اجتماعی فرق داره به نظرم. در شعر آرایه اغراق داریم که فکر نکنم قابل تعمیم به حوزه های دیگه باشه. بقیشو دیگه نگم! خودت انقدر باهوش و منصف هستی به نظرم که متوجه باشی خیلی جای دفاعی وجود نداره!

  5. Alireza گفت:

    مزخرف نوشتی 

  6. دریا گفت:

    فکر می کنم منظور از این نوشته بیشتر تحلیل نحوه نقل یک معیار سنجش است تا تایید یا رد گفته یک فرد خاص که حالا از قضای روزگار کسی است که مورد نقد هم هست. به نظرم سزاوار نیست جان مطلب رو به دلیل اینکه حرف مورد بحث آن از کسی ست که مطلوب ما نیست، نادیده گرفت.
    یعنی اگر همین جمله در گیومه مثلا از دکتر فلانی یا پروفسور بهمانی بود و بعد همین دلایل در راستای تحلیل گفته اش مطرح می شد، این مطلب خواندنی و بسیار جالب می شد؟

  7. بهروز گفت:

    و یا آنکه شاید اصلاً معلول آن است که در فارسی فاقد واژه‌ای برای اغراق شمارشی هستیم. به این ترتیب صدها هزار میلیون می‌شود جایگزین چیزی مثل زیلیون.

  8. Anonymous گفت:

    ریدم به خودت و استدلالت.

دیدگاه شما