چند باری است که در فیسبوک و اینجا و آنجا عکسی را میبینم حاوی کلامی از رسول اکرم (ص) با این مضمون که هر کس از دسترنج خود بخورد٬ مانند برق از پل صراط خواهد گذشت. ایمیلش هم به دستم رسیده است و در تمامی اینها٬ معمولن فرستنده جملهای هم به هجو در کنارش نوشته شده است که مثلا ادیسون هم در صدر اسلام حضور داشته است و یا برق در زمان پیامبر کشف شده بود و از این لودگیها. این عکس را میگویم:
ظاهرن نقطهی مشترک این هجویات به عدم کشف الکتریسیته در زمان رسول اکرم بازمیگردد و ملت میخواهند با این حرفها بگویند که این حدیث جعلی و ناصحیح است. در این باره دو نکته وجود دارد:
اول این که٬ برق در لغت به معنای آذرخش است و لغتنامه دهخدا هم این را اولین معنای کلمه برق دانسته است. اینجا را ببینید. به این ترتیب و با این توضیح٬ نه تنها دیگر جنبه خندهداری وجود نخواهد داشت٬ که حتی تشبیه سنجیدهای برای بیان سرعت خواهد بود.
دوم این که٬ جدا از مفهوم زیبایی که در این حدیث نهفته است٬ سندهای موثقی هم در تایید صحت آن وجود دارد. نمونهاش کتاب پر آوازهی الحیات تالیف علامه محمدرضا حکیمی است که در جلد ۵ صفحه ۴۳۲ این حدیث را مورد استناد قرار میدهد. میدانیم که این کتاب به اعتقاد بزرگانِ بسیاری از جمله درخشانترین کتابهایی است که جهتگیری اسلام واقعی را نشان می دهد.
اما چیزی که در تمام این ایمیلها و لودگیها نادیده گرقته شده است و به نظرم اصلن باید به آن توجه میشده است٬ این است که چرا کلام رسول خدا را که باید در ورق زر نوشت و با طلا تزیین کرد٬ اینجا بر روی دیوار خرابهای با چنین خط زشت و نازیبایی نوشتهاند. چیزی که من از این تصویر میفهمم این است که اینجا مخروبهای است که گذر هر حیوانی و یا محل هر مفسده و مزبلهای میتواند باشد و حتی اگر هیچکدام اینها هم نباشد٬ کمترینش این است که مکان زیبا و آبادی نیست. آیا کسانی که این را اینجا نوشتهاند این را نمیفهمیدهاند که شان و مقام چنین کلامی این دیوار زشت مخروبه نیست؟ یا این به عقلشان نرسید که حالا که این را بر دیوار نوشتند٬ به تبرک و افتخار این کلام اطرافش را آباد و زیبا کنند که به سخن رسول خدا وهنی نشده باشد؟
کجفهمی که شاخ و دم ندارد. هم آن بابایی که این کلام را با این خط نازیبا بر روی این دیوار مخروبه نوشت و هم آن کسانی که نفهمیده خنده میزنند٬ جملگی کج فهمیدهاند.
لذت بردم بسییییییییی!
آفرین
خلی خوب است که دیدگاهت را اینچنین منتقل می کنی.
من هم واقعیتش وقتی مشابه این ایمیل را دریافت کردم و متوجه شدم که قصد فرستنده تمسخر حدیث یا راویان بوده است، به نادانی فرستنده و اینکه بدون علم و آگاهی و تنها بر اساس گمان نادرست خود، دست به چنین کاری زده است، تاسف خوردم. ولی امیدی به آن نداشتم که توضیح دهم و او را از گمراهی بیرون آورم. آنقدر گفته ام و با آدمهای فاسد و … در مسائل مشابه بحث کرده ام که تقریبا اعتقاد پیدا کرده ام: نرود میخ آهنین در سنگ
آفرین بر شما و همتتان