کمی ملایمتر
یادداشت هفتگیام در ستون گاهک روزنامه شهروند – چهارشنبه ۲۸ خرداد (با سپاس از احمد غلامی عزیز)
یادداشت را در روزنامه شهروند از اینجا بخوانید.
—————————–
این روزها که همه جا صحبت از داعش و جنایتهایشان است و اخبار بد و تصاویر تکاندهنده پشت سر هم از راه میرسد، شاید بد نباشد این سوال را از خود بپرسیم که آیا انتشار و بازنشر تصاویر هولناکی از این دست در شبکههای اجتماعی کار درستی است یا خیر. به عبارت دیگر، آیا ضرورتی دارد که هر یک از ما برای آنکه عمق جنایات و توحشی را که در جریان است به یکدیگر نشان دهیم و اخبار آن را به اشتراک بگذاریم، تصاویر آن را نیز دست به دست کنیم و با هم به تماشایشان بنشینیم؟ جواب به نظرم منفی است.
گفتگو بر سر انتقال اخبار و گردش اطلاعات نیست. چرا که این اخبار میتواند بدون نقل این تصاویر هم به اشتراک گذاشته شود. بلکه سخن از این قرار است که انتشار مستمر تابلوهای خشونتباری از این دست، در دراز مدت ذهن و نگاه بیننده را به دیدن تصاویر نادلپسند عادت میدهد و حساسیتی را که باید در مواجهه با تصاویر اینچنینی وجود داشته باشد کم میکند. در جامعهای که شهروندان با کمترین ناملایمتی در خیابان با یکدیگر گلاویز میشوند و پارهای از آنها حتی آمادگی آن را دارند که صبح علیالطلوع از خانههایشان بیرون بیایند و با آجیل و تخمه به تماشای اعدام یکی از همنوعان خود بروند، باید در انتشار تصاویر زمخت و خشونت بار و گسترش آن بسیار محتاط بود. سالهاست که جامعهشناسان به زبانهای مختلف نسبت به رواج خشونت در جامعه هشدار میدهند و البته مورد توجه قرار نمیگیرد.
چند روز پیش، دوستی تصویری از مراسم افتتاحیهی جام جهانی امسال را به اشتراک گذاشت که نشان میداد یک فرد معلول توانست با استفاده از یک اسکلت خارجی قابل کنترل با مغز از روی ویلچر خود برخیزد و ضربهای را به توپ وارد کند. این ضربه، که به شکلی نمادین جام جهانی ۲۰۱۴ را افتتاح کرد و البته در میان جاذبههای بصری و نمایشی مراسم افتتاحیه کمتر به چشم آمد، حاصل بخشی از یک پروژهی بلندپروازانه است که تلاش میکند معلولین را برای حرکت توانمند کند تا ویلچر را به فراموشی بسپارند. دیدار این صحنه در میان تصاویر خشونتبار این روزها و اخبار هولناک عراق، برایم حکم هوای تازهای را داشت. از یک سو به جهانی فکر کردم که در جایی از آن تلاش میشود پای ناتوانی را به راه بیندازند و توانایش کنند و در جایی دیگر از همین حباب خاک، پاهای روندهای را، بی دلیل از رفتن باز میدارند. از سوی دیگر، به دوستی که این تصویر را به اشتراک گذاشته بود، آفرین گفتم که در میان اینهمه اخبار و تصاویر ناگوار، کورسویی از روشنایی دیده و همین اندک را با دیگران سهیم شده است.