جمعه 14 آذر 1393

Move on


از جمله رفتارهایی که من نمی‌فهمش، یکی هم این فیگورهای آلن‌دلونی‌ای است که بعضی‌ها بعد از این که از رابطه‌ای بیرون رانده می‌شوند یا طرف مقابل راه خودش را می‌رود و این‌ها را نادیده می‌گیرد، از خودشان نشان می‌دهند. از این مدل‌های لبخند زدن و آرزوی خوشبختی برای طرف کردن. حالا خودش دارد سرتاپایش آتش می‌گیرد از سوز و حسادت، ولی ترجیح می‌دهد نقش آدم بالغ و فهمیده را رها نکند و یا ببردش پشت عبارت‌های نخ‌نما شده‌ای مثل این‌که مثلا چون من عاشق واقعی هستم، اگر بدانم طرفم با کس دیگری هم خوش است، برایش دعا می‌کنم. یکی هم نیست بگوید سرت را بخورد این عاشقی کردن. آدم سالم و متعادل اگر دردش بگیرد و چیزی بگزدش، می‌گوید آخ. نمی‌گوید راضی هستیم به رضای خدا و برای گزنده آرزوی سلامتی کند. شیخ ابو سعید ابوالخیر و آیت‌الله بهجت نیستیم ما که به مقام رضا رسیده باشیم. آدمی هستیم با تمام ظرفیت‌های محدود یک آدم.

بعضی‌ها هم که اصلا به نوعی خودآزاری رسیده‌اند در این رفتار. یعنی دیده‌ام که مثلا طرف راهش را از دیگری جدا کرده و او را به فلانش هم نگرفته و حتی رفته با کس جدیدی همراه شده و اصلا هم عین خیالش نیست که اولی را در چه حالی رها کرده است، بعد آن اولی گمان می‌کند که هنوز همان نقش عاشق فرهیخته جواب می‌دهد و مثلا می‌آید پای عکس مشترک طرف و شریک جدیدش هم لایک می‌زند و آرزوی خوشبختی می‌کند، با از این اسمایلی‌های لبخند که یعنی مثلا به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن و این‌ها. نمی‌دانم. حالا یا پیش خودش فکر می‌کند که با این رفتار و منش دارد همچنان شخصیتش را ارتقا می‌دهد، که به نظرم رفتاری که بخواهد آدم را از درون داغون کند به بهای حفظ وجهه، به درد لای جرز می‌خورد. یا این‌که امید دارد در نهایت این رفتارها باعث شود طرف دوباره او را ببیند و تمایلی به او نشان دهد که در مورد این دومی، دیگر یقین دارم که خواب و خیال است. چون دلایل آن بابا برای جدایی هر چه بوده، حالا یک صفت بیغی و بی‌غیرتی هم به آن اضافه شده که کار را از سخت هم سخت‌تر کرده است.

توجه داشته باشید که این چند خط هیچ قضاوتی در مورد آن آدمی که رفته است ندارد. آدم‌ها مختار هستند که در هر رابطه‌ای بمانند یا به هر دلیل و بی‌دلیلی بیرون بروند و فردایش با هر کس دیگر که خواستند بخوابند و هر کار دیگری بکنند و به من و هیچ کس دیگری هم ربطی ندارد و اصلا هیچ قضاوتی هم –درست یا غلط- نسبت به این ماجرا نمی‌توان و نباید داشت. به ما چه؟ خودش می‌داند و خودش. بحث بر سر رفتار آدم به جا مانده است که هنوز گمان می‌کند باید ژست فرهیختگی و روشنفکری را حفظ کند و در همان حال که از همه جایش آتش زده بیرون، لبخند بزند و همه چیز را قلمبه کند اینجای دلش و پای عکس‌های طرف لایک بزند و به هر کسی هم که می‌رسد این شاه‌بیت آبکی را تکرار کند که امیدوارم با هر کس هست، شاد باشد. غلط کرده‌ای چنین امید و آرزویی داری. اگر عاشق بودی، حالا لابد سوخته‌ای و هیچ لزومی هم ندارد که خودت را جای داش‌آکل بنشانی و تا آخر همین‌طور با خودت سوز را این‌ور و آن‌ور ببری. بریز بیرون. بعد کمی سوگواری کن. بعد هم هم موو آن. برو پی کار و زندگی‌ات.

 

این‌ها همه را گفتم. باز یادم آمد که ما همه استاد نسخه پیچیدن برای دیگران هستیم. نوبت خودمان که می‌شود درمی‌مانیم. چه می‌دانم، شاید به وقتش خودم هم همین شوم که نقدش کردم. اما حالا که دارم از بیرون به داستان نگاه می‌کنم، این‌ها می‌آید به ذهن و زبانم.

نظرات بازدید کنندگان

  1. ﻟﻴﻼ گفت:

    ﻞ اﻳﻦ اﻣﺮ ﺑﺮﻣﻴﮕﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﮔﺮا ﻭﺑﺮﻭﻥ ﮔﺮاﺑﻮﺩﻥ اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ.. ﻭﮔﺎﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﺑﻮﺩﻥ ﻳﺎﺯﻥ ﺑﻮﺩﻧﺸﻮﻥ.
    ﻋﺪﻩ اﻱ اﺳﺘﺎﺩ ﺑﺮﻭﺯ ﺩاﺩﻥ اﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺧﺸﻤﻮ,ﻏﻤﻮ ﺣﺴﺎﺩﺗﻦ ﻋﺪﻩ اﻱ ﺧﻨﺜﻲ اﻥ ﻭﺩﺭﻫﻤﻪ اﺑﻌﺎﺩ ﺯﻧﺪﮔﻴﺸﻮﻥ ﺣﺴﻲ اﻧﮕﺎﺭ ﻧﺪاﺭﻥ ﺁﺩﻡ اﻫﻨﻲ اﻥ. ﻋﺪﻩ اﻱ ﻫﻢ ﺩﺭﻭﻧﻲ ﺗﻤﺎﻡ اﻳﻦ ﺣﺲ ﻫﺎﺭﻭ ﺩﺭﻛﻮﻟﻪ ﭘﺸﺘﻲ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﺗﻠﻤﺒﺎﺭﻣﻴﻜﻨﻨﺪﻭ ﺑﺎﺧﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﺣﻤﻠﺶ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ. ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﺩﺭﺭاﺑﻂﻪ اﻱ ﻛﻪ ﻛﺎﺕ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﺭﻭﻧﻲ ﻋﻤﻞ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﺯﻳﺮا ﻋﻤﻖ ﻓﺎﺟﻌﺴﺖ ﺑﺮاﺷﻮﻥ ﺑﺮاﻫﻤﻴﻦ ﺗﻮاﻥ ﺑﺮﻭﺯ ﻧﺪاﺭﻧﺪ. ﺁﻗﺎﻳﻮﻥ ﺭاﺣﺘﻨﺪ ﻭاﺯﻣﺴﺎﻳﻞ ﻣﻨﻂﻘﻲ ﺗﺮ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ. اﻳﻦ ﺫاﺕ ﺯﻧﺎﻧﻪ اﺳﺖ ﻭﻛﻤﺘﺮ ﺩﺭﻣﺮﺩاﻥ ﺩﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ.. اﻟﺒﺘﻪ ﻏﺮﻭﺭ ﻭﻋﺰﺕ ﻧﻔﺲ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺳﺘﻮﭘﺎﮔﻴﺮ ﺷﺪﻩ… ﻃﺮﻑ ﺑﺮاﻱ ﺣﻔﻆ ﻏﺮﻭﺭﺵ اﺑﺮاﺯ اﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺶ ﺭاﻣﺨﻔﻲ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭاﺯ ﻃﺮﻓﻲ ﺧﻮﺩ ﺭاﺷﺎﺩﺟﻠﻮﻩ ﻣﻴﺪﻫﺪ ﻭاﻻ اﻭ ﺗﺎاﺑﺪ ﺯﺧﻢ اﺯ ﺩﺳﺖ ﺩاﺩﻧﻬﺎﺭا ﺩﺭﺩﻝ ﺩاﺭﺩﻭﺩﺭﻣﺎﻧﻲ ﺑﺮﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻭﺣﺘﻲ ﺟﻤﻼﺕ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺑﺸﻴﺪ ﻧﻤﻜﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺯﺧﻢ ﺩﻟﺶ ﻣﻴﭙﺎﺷﺪ.. اﻗﺎﻳﻮﻥ ﺷﻤﺎﻛﻪ اﻳﻨﻬﺎﺭاﺧﻮﺏ ﻣﻴﺪاﻧﻴﺪ ﺯﺧﻢ ﻧﺰﻧﻴﺪ ﺯﻧﻬﺎ ﺳﺨﺖ ﻋﺒﻮﺭﻣﻴﻜﻨﻨﺪاﺯﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮاﺕ.

  2. فاطمه گفت:

    حرف شما درسته اما گاهی، این بی تفاوت رفتار کردن باطرف مقابل بیشتر از هر حرفی آرومت میکنه ودر عوض طرف مقابل رو…

  3. شیرین گفت:

    حالا چرا انقدر عصبانی آخه

دیدگاه شما