ظلمت آشکار
راستش را بگویم: من خودم تا هفت-هشت سال پیش، یعنی دقیقتر، تا سی سالگی که آن قضایا برایم پیش آمد و گرفتارم کرد، هیچ درک و دریافتی از عارضه افسردگی نداشتم. حتی آنقدر احمق بودم که وقتی کسی از افسردگی حرف میزد، بیدرنگ در ذهنم او را در دسته آدمهای ناتوان -یا سوسول-ی جا میدادم که توان حل مشکلات عادی زندگی خود را هم ندارند و زود از پا در میآیند. هیچ تصوری از حجم دردی که فرد افسرده میکشد نداشتم و در مواجهه با افراد مبتلا هم، تنها کاری که ازم بر میآمد این بود با مزخرفترین و کلیشهایترین راهکارهای ممکن، نظیر «پاشو روی پای خودت بایست» و «از فردا اراده کن آدم دیگری باشی» و «زندگی هنوز خوشگلیهاشو داره» او را تسلی دهم. بله، همینقدر احمق بودم، تا سی سالگی که آن داستان پیش آمد و مرا یکهو، کشید درون سیاهچالهای که هیچ نوری به آن راه نداشت.
افسردگی من از سادهترین انواع ممکن بود که با علتی حادث شده بود و بنابراین، وقتی علتش برطرف شد، افسردگی هم راهش را کشید و رفت. کل داستان دو-سه ماهی بیشتر طول نکشید، اما همین مقدار هم کفایت میکرد که حالیم شود هر آنچه پیشتر درباره افسردگی میگفتم، زر زدنی بیش نبود. فهمیدم که افسردگی تا چه اندازه میتواند به هرکدام از ما نزدیک باشد و چقدر احمقانه است که از فرد مبتلا، بخواهی که یکباره بلند شود و افسردگیش را کنار بگذارد. اینها را فهمیده بودم، اما شخصا ترجیح میدادم داستان افسردگیِ دو-سه ماهه خودم و درمانم را مخفی نگاه دارم، چرا که همچنان، ته ذهنم آن را عارضه آدمهای ضعیف و اسباب شرمساری میدانستم.
سال نود و دو، مصاحبهای از مصطفی ملکیان در مهرنامه منتشر شد که در آن اعلام کرد سالهاست دچار افسردگی است و دارد برای درمان آن تلاش میکند. این مصاحبه، به گمانم، تیر خلاصی بود بر حماقت تاریخی من در مورد بیماری افسردگی. هنوز که هنوز است، با خودم فکر میکنم یک انسان در موقعیت ملکیان، چقدر باید قوی باشد و چقدر باید بر منیتهای وجودیش چیره شده باشد که بتواند به این راحتی از ابتلای خود به همان بیماریای سخن بگوید که برای درمانش به دیگران راهکار میدهد.
جایی برای مخفیکاری نیست، یعنی دلیلی هم برای مخفیکاری وجود ندارد: افسردگی از آن چیزی که فکرش را میکنیم به ما نزدیکتر است.
خواندن این کتاب، کمتر از دو ساعت زمان میبرد. اگر افسردگی دارید، یا خود را در معرض افسردگی میبینید، یا در گذشته تجربهش کردید، یا بیم ابتلا به آن را در آینده دارید، یا در نزدیکانتان شخص مبتلایی دارید، خواندن این کتاب را پشت گوش نیندازید.
http://www.bbc.com/persian/magazine-48036432