وسواس
یکی از سوالهایی که هرازگاهی در حین نوشتن برایم پیش میآید٬ این است که با کلمات غیر فارسیای که در فارسی مصطلح شدهاند چه باید کرد. غیرفارسی که میگویم منظورم عربی نیست که آمیختگی و اشتراک لغات ما و آنها بیش از آن است که من بتوانم راهکاری برایش ارائه دهم یا اصلن حرفی دربارهاش بزنم. ضمن اینکه حساسیت زیادی هم در این باره ندارم و پذیرفتهام که همانطور که اسپانیولی و فرانسوی اشتراکات زیادی دارند و همانطور که هلندی و آلمانی بسیار به هم نزدیک هستند٬ فارسی و عربی هم قرابت و آمیختگی بسیاری با هم دارند. ناراحتی هم ندارد. منظورم لغتهای انگلیسی و فرانسه و امثال اینهاست که در زبان روزمرهی ما به راحتی مورد استفاده قرار میگیرد٬ اما پای نوشتن که به میان میآید٬ ذهنم را درگیر میکند که چه بلایی بر سرشان بیاورم.
در یکی از این وبلاگها دیده بودم که طرف همان کلمهی خارجی را با حروف فارسی میآورد. مثلن Draft را مینویسد درفت و Terms of reference را مینویسد ترمز آو رفرنس. این هم به هر حال راهی است. راه دیگرش هم این است که همان نوشتار انگلیسیاش را بیاوریم. مثال:
قرار شد تا فردا Draft قرارداد آماده شود. البته تا آن موقع شما هم زحمت بکشید و دستی به سر و گوش این Terms of reference بکشید.
من البته تا جایی که بتوانم سعیام بر این است که معادل فارسی آنها را بیاورم. به جای Draft بگویم پیشنویس و به جای TOR بگویم شرح خدمات. اما همهی لغات معادل شناختهشده و جا افتادهای در فارسی ندارند و همیشه این تردید در ذهن آدم ایجاد میشود که کدام شیوه درستتر است. من خودم هنوز نتوانستهام در فرهنگ لغات شخصیام مثلن بالگرد را جایگزین هلیکوپتر کنم و اگر بر سرم هم بزنند حاضر نیستم وقتی میخواهم کسی را پیتزا مهمان کنم٬ به او بگویم بیا برویم کشلقمه بخوریم.
معلم ریاضی دوران دبیرستانم نقل میکرد که زمانی قبل از انقلاب نهضتی برای بیرون راندن کلمات عربی از دایرهی علوم برپا شده بود و دستورالعملی هم برایشان از وزارت فرهنگ آن زمان آمده بود که مثلن به جای خط بگویند راست و به جای دایره بگویند گردی و به مماس شدن بگویند ساییدن و امثال اینها. میخندید و میگفت با این تفاصیل نقطه را هم باید میگفتیم بیهمهچیز! به این ترتیب ترجمهی عبارت:
از نقطهای خطی بر دایرهای مماس شد.
میشد:
از بیهمهچیزی راستی بر گردی ساییده شد.
که واضح بود میان بچههای دبیرستانی که منتظر کمترین بهانهای برای تخیل و خنده هستند٬ صورت خوشی نداشته است. این شد که بساطش را جمع کردند و قرار شد همچنان از نقطهای خطی بر دایرهای مماس شود.
حالا میترسم من هم یک وقتی معادل فارسی لغتی را به کار ببرم و اسباب خنده شوم. حکایت همان بیهمهچیز شوم که راستی را بر گردی ساییده بود.
به نظر من فعلا بی خیال دخالت عربی تو فارسی بشیم، بیا ببین دوستان دو روزه پاشون به فرنگ رسیده همچین انگلیسی وسط فارسی بلغور می کنند که تو ترجیح می دی بچسبی به همون راستی بر دایره ای!!
این ویکند که همون لانگ ویکنده ، بیا بریم بیچ یه کافی بزنیم
این مال تازه کارهاست مثلا طرف ۱۰ دوزه اومده
فکر کن لغات انگلیسی رو وقتی داری مازندرانی صحبت می کنی به کار ببری!
من یه بار دیدم!جای همتون خالی بود!
وای برا من وقتی می خوام گزارش بنویسم خیلی عذاب آوره! آخه واسه بعضی واژه ها هیچ لغت مترادف فارسی یافت نمی شه!!راستی چاره چیست؟حالت اولی که گفتی خیلی یه جوریه 😉