حالا نه اینکه نظر این بندهی کمترین، قدر و اهمیتی داشته باشد. ولی اگر یک روز بودجه تحقیقاتیای در اختیار حقیر قرار داده شود، بسیار مایلم این بودجه را مصروف یک تحقیق جامعهشناسی کنم تا بررسی و مشخص کند که چطور ممکن است مردم یک جامعه (یا بگوییم بخشی از آن) نسبت به دولتمردان کشورهای دیگری که ظلمی را بر ایشان روا داشتهاند، حب و علاقه و احترام زایدالوصفی نشان بدهند. مطالعهی موردیشان را هم مثلا بگذارند روی همین آقای اوباما (که امروز همه هموغممان شده است اینکه رییسجمهورمان در سازمان ملل طوری جلوی راه ایشان ظاهر شود که بتوانند با هم دست بدهند) و بعد توضیح دهند که چطور ممکن است مردمی که مورد آسیب بیرحمانهترین تحریمهای تاریخ از سوی ایشان قرار گرفتهاند، ممکن است به جای تنفر، حبی در دل خود به ایشان داشته باشند و اینجا و آنجا عکس خودش و خانوادهاش را به اشتراک بگذارند و از جنتلمن بودن و انسان بودنش سخن بگویند و Cross fingers کنند که آقای رییس جمهور ما فرصت دیداری با ایشان بیابد و اگر پیش آمد، ماچش هم بکند.
از آنجایی هم که اختیار و بودجه تیم تحقیقاتی را شخصا در دست دارم، از تیم میخواهم که بخشی از تحقیق خود را به بررسی سندرم خارجیذلیلی اختصاص دهد و توضیح دهد که چطور ممکن است خارجی بودن (از نوع آمریکایی و اروپایی بودن) خود به خود در چشم مردم جامعهای مزیت به حساب بیاید و ایشان را به نوعی خشوع در مقابل آن خارجی -که حالا ممکن است هیچ پخی هم نباشد- وادارد.
پیشاپیش از تیم تحقیقاتی خواهشمندم نتیجه پروژه را در فرمت پیدیاف به من تحویل دهد، چون کامپیوترم گاهی فونتهای ورد را به هم میریزد و کارم سخت میشود و من هم حال درست کردنش را ندارم.
ایران امروز ما در هزاره ای که از راه رسیده تنها نیاز به تحولی سیاسی یا اقتصادی و یا اجتماعی در حد تحولات دیگر کشورهای پیشرفته یا پیش نرفته جهان ندارد، نیاز به یک خانه تکانی اصولی در مقیاس هزاره ها و نه در مقیاس سده ها و دهه ها و سالها دارد ، نیاز بدانکه همچون سمندر افسانه ای از درون خاکستر آتشی که در آن سوخته است دیگر باره جوان و پویا سر برآورد . نیاز به “تولدی دیگر” دارد…!
از نگاه پژوهشمحور و دانشباورت خوشم اومد 😉
جدای شوخی، واقعا جای بررسی داره. البته به دلایلی من این رفتار جامعۀ ایرانی رو دارای پیآمدهای مثبت میدونم؛ چنانکه در وضعیتهای مشابه تاریخی نتیجههای مثبت همچین خصلتی رو بهخوبی میبینیم.
یعنی گل گفتین جناب رضوانیان
اگه روزی این آرزوتون محقق شد بنده هم تمایل دارم به این تیم تحقیقاتی بپیوندم بلکه ریشه های این خارجی ذلیلی هم وطن های عزیزم رو پیدا کردیم!!!
بنده یعنی به عینه شاهد بودم بعضی منورالفکرهای محترم از اینکه آمریکا و جناب اوباما برای صحبت پیرامون مسئله هسته ای برای ایران وقت گذاشته چه قربان صدقه ای به ایشان رفته اند!!!
جالب اینجاست ظلم های ناروایی که این کشورهای اروپایی در طی تاریخ معاصر بر سر کشورهای متعدد از جمله ایران روا داشته اند هیچ به چشم این منورالفکرها نمی آید و تنها زبان به مدح مترقی بودن این کشورها می گشایند و بس!!!
یعنی گل گفتین جناب رضوانیان
اگه روزی این آرزوتون محقق شد بنده هم تمایل دارم به این تیم تحقیقاتی بپیوندم بلکه ریشه های این خارجی ذلیلی هم وطن های عزیزم رو پیدا کردیم!!!
بنده یعنی به عینه شاهد بودم بعضی منورالفکرهای محترم از اینکه آمریکا و جناب اوباما برای صحبت پیرامون مسئله هسته ای برای ایران وقت گذاشته چه قربان صدقه ای به ایشان رفته اند!!!
جالب اینجاست ظلم های ناروایی که این کشورهای اروپایی در طی تاریخ معاصر بر سر کشورهای متعدد از جمله ایران روا داشته اند هیچ به چشم این منورالفکرها نمی آید و تنها زبان به مدح مترقی بودن این کشورها می گشایند و بس!!!
(گویا فراموش کردین عنوانی برای این پست در نظر بگیرید!!!)
سلام عزیزم خیلی خیلی بی ربط رسیدم به صفحه ات و خوشحال از دیدن اتفاقی گاهک
مطلب بالا رو خوندم بعد مطلب پایین رو میدونی چرا از اباما خوشمون میاد چون اهمیتی رو که حکیم هموطن برامون قائل نیست لااقل به ظاهر برامون قائله تبریک عید میفرسته برامون ابراز تاسف میکنه همدردی میکنه ما حداقل در ظاهر حتی به دلایل سیاسی براش وجود داریم اما آقایون دکتر پنت هاوس نشین از پول درد و مرض من و دور از جون شما یه ارزن هم بارمون نمیکنن
همین
دوست دارم و دلم برات تنگ شده
لطفا نتیجه تحقیقات رو به بنده هم اعلام بفرمایید.
هر چه شناخت از یک فرد و یک سیستم بیشتر می شه، به همون نسبت دوست داشتن و یا تنفر از اون هم می تونه بیشتر بشه. فردی که ساعت ها صحبت های اوباما را گوش داده، از سخنرانی هاش گرفته تا مناظره های انتخاباتی ش، تا کتابی که قبل از رییس جمهور شدن و زمان سناتور بودنش نوشته و از خودش می گه، از رای گیری ها و تاثیر پررنگ مدیا، از دخترهاش می گه و باورهاش، درست دانستن هاش و پالیسی هایی که ساپورت کرده یا مخالف بوده… فردی که همه اینها را در طول چند سال پیگیری کرده به هدف شناخت بیشتر، مسلما علاقه هایی نسبت به این فرد داره، و این علاقه را نمی شه کنار علاقه فردی دیگه که شناخت محدودتری داره گذاشت.
In the “Audacity of Hope”, he writes:
we have a stake in one another, and that what binds us togehter is greater than what drives us apart, and that if enough people believe in the truth of that proposition and act on it, then we might not solve every problem, but we can get something meaningful done
باز هم نمیفهمم. استدلال من خیلی ساده است: این شخص به من و کشورم -بیهیچ دلیلی- ظلم کرده است. دیگر چه جایی برای علاقهای میماند؟ مگر اینکه من خودم را مستحق این ظلم بدانم، که نمیدانم.
Nemidoonam nazare mano chera montasher nakardid. Albate ekhtiare webloge khodetoon ro darid vali vaghti kasi vaghtesho vase matlabe shoma migzare fekr konam harfesh bayad montasher bsshe agar che mokhalefe shoma bashe.
ba salam mojadad. nazairi ke migoftam oon baalayi nabood balke matlabe zir bood ke ersal shod va motazere tayid ama montasher nashod.
با سلام و احترام،
فکر کنم جواب این سوال این باشه که عامه مردم گاهی از روشنفکرا خیلی بهتر کنه قضایا را میبینن. اولا مخالفم که مردم چشم و گوش بسته خارجی ذلیل هستند کما اینکه عموما به انگلیسیها بدبین هستن و یا جورج بوش و روندش رو اکثرا نمی پسندیددن.
در مورد اوباما شخصا از زمانی که وارد سنا شد صحبتهاش و کارهاش رو دنبال کردم و تقریبا تمام سخنرانیهای عمومی اش را گوش کرده ام. به ندرت کسی دیدم که اینقدر دقیق، شمرده، و حساب شده حرف بزنه. خود آمریکاییها هم اذعان دارن که دقیقترین سخنور بین رییس جمهوریهای ١٠ دوره اخیر بوده. سخن و عملش نشون میده که هردوش بر اساس مشاوره و مطالعه بوده. کاملا درسته که در راستای منافع امریکا سختیهایی به مردم جهان و ایران وارد کرده اما اولا وظیفه ایشون حفظ منافع امریکاست بیش از هر چیز و دوما اگر فرض کنیم هر رهبر دیگه ای در جهان امکانات ایشون رو داشت به مراتب ظلم بیشتری به مردم بیشتری وارد می شد. دقت کنیم که دوره مطلق بینی گذشته و ایده ال گرایی توهمی بیش نیست که فقط بهونه ایه برای سرپوش گذاشتن به ناکاآمیهای خودمون. مردمی که شما خارجی ذلیل مینامی با یک مقایسه ساده فرق خوب و خوبتر و بد و بدتر رو میبینن و شخصی رو به شخص دیگه ترجیح میدن با اینکه میدونن اون فرد خوب مطلق نیست. مردم میبینن که اوباما هدف حفظ منافع ملی خودش رو با احترام و ادب به همه جلو میبره. میبینن که مردمش و منافعش براش از همه چیز مهمتره (کما اینکه در سخنرانی اخیرش گفت اسراییل دوست نزدیک ماست اما من تصمیمی مخالف نظر اسراییل میگیرم چون وظیفه من حفظ منافع امریکاست). اونها وقتی مقایسه میکنن که رهبرای دیگه بر اساس ایدئولوژی خودشون منافع ملی رو زیر پا میگذارن و همه دنیا را با ناپختگی یا عمدا و بر اساس عقاید و عقده های شخصی علیه خودشون می کنن، نتیجه میگیرن که اوباما یا هر کسی مثل اون رهبر بهتریه و قابل احترام. خلاصه اینکه فرزندی که پدرش اونو از خودش میرنجونه و طرد میکنه وقتی پدر کودک همسایه رو میبینه که فرزندشو حمایت میکنه حتی به قیمت رنجش بقیه نتیجه میگیره که پدر همسایه مرد بهتریه و شاید حتی افتخار کنه که به اون نزدیکتر بشه.
سلام، چقدر حیف که انقدر دیر متن شما رو خوندم آقای دکتر
موضوع بسیار جالبی بود و ای کاش روزی به این اعتماد به نفس برسیم که گمان نکنیم نژاد یا فرنگی بودن امتیازه یا موقعیت بهتریه.