همينجوري
باز هم شجریان
اردیبهشت 19ام, 1391
متن شعر
|
خوانش شجریان
|
تفنگت را زمین بگذار
|
صدای پایین – امر توام با عتاب – آرامش قبل از طوفان
|
که من بیزارم از دیدار این خونبار این ناهنجار
تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
|
بالا رفتن صدا – عیان کردن عصبانیت – بیان احساس خود از آن رفتار نادلبخواه
|
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن
ندارم جز زبانِ دل دلی لبریزِ مهر تو٬ ای با دوستی دشمن.
|
عجز در صدا – خالی بودن دستها – بیان مظلومیت
|
زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی ست زبان قهر چنگیزی ست |
بالا رفتن صدا – بیان معایب و زشتیهای این رفتار – عصبانیت از نفهمی مخاطب
|
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید. |
صدای پایین – نصیحت پدرانه – تلاش برای نرم کردن دل مخاطب – امید دارد که کلامش نتیجه بدهد.
|
برادر! گر که می خوانی مرا، بنشین برادروار
تفنگت را زمین بگذار تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو این دیو انسان کش برون آید |
صدای پایین – ادامهی نصیحت – همچنان به نرم کردن دل سنگ امید بسته است.
|
تو از آیین انسانی چه می دانی؟
اگر جان را خدا داده ست چرا باید تو بستانی؟ |
صدای بالا – عصبانیت زیاد – گویی دوباره صحنههای ناگوار را به یاد آورده است – تشر به مخاطب که تو اصلا چهکارهای که پا در جاپای خدا کردهای؟
|
چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را
به خاک و خون بغلطانی؟ |
پایین آمدن صدا – بغض – یادآوری مجدد صحنههای دلخراش
|
گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی
و حق با توست ولی حق را -برادر جان– به زور این زبان نافهم آتشبار نباید جست… |
صدای پایین – استدلال توام با نصیحت برادروار – آخر باباجان, خودت کلاه خودت را قاضی کن و ببین این کاری که میکنی درست است؟
|
اگر این بار شد وجدان خواب آلوده ات بیدار
تفنگت را زمین بگذار |
صدای پایین – اتمام حجت – من گفتنیها را با تو گفتم, دیگر خودت میدانی.
حرفها را زده, بلند شده است و میخواهد از اتاق برود بیرون.
|
تفنگت را زمین بگذار
|
صدای پایین (مشابه ابتدای صحبت) – امر توام با عتاب – ختم کلام – ببینم چه کار میکنی.
|
آقای مهرجویی
اردیبهشت 11ام, 1391
مسابقهی سودوکو
اسفند 9ام, 1390
کف این قفس
اسفند 4ام, 1390